×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

راست بگوئیم تا رارست بشنویم

نامه ای برای یه فرشته

به نام آنکه انقدر آه کشیدم تا تورو برای من فرستاد

سلام عطر گیج کننده بهار نارنج های اواسط اردیبهشت چشم شیطان دور خوبی فرشته آسمونای دور بالای ایوون رویا
امروز دلم دوباره نشسته بود پشت پنجره انتظارو از لابلای شاخه های درخت اقاقیا به پیچ جاده زول زده بود که یدفه
خواست که برات بنویسه نمیدونم چرا؟اما فکر کنم اینجوری طفلکی دوریتو بیشتر طاقت میاره منم جلوشو نمیگیرم
الانم اون دستور میده دستم مینویسه
دیوانه تو همچنان مجنون است و زنده پریشب که اینجا باران بارید انگار چند جای دیگه زلزله یاد یه چیزی افتادم اول
اینکه اینجا یکبار واسه همیشه زلزله امد که تو باعثش شدی اینجا یعنی دلم را میگم چه زلزله ای یک جای
نشکسته و ترک نخورده توی کلبه نمونده عجب قیامتی کرد آن قامت رعنا
پنجشنبه 29 دی 1390 - 10:30:29 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم